
چرا نیروهایم به من احترام نمیگذارند؟
چند روز پیش بدلیل سردرد مرخصی گرفته بودم و خانه بودم. عصر با ماشین رفتم دنبال زدن آمپول و باقی ماجراها. از آنجاییکه مدیر ما دارای شهود غیبی می

بستگی دارد
ترم اول لیسانس، استاد بی اعصابی داشتیم که هر وقت وارد کلاس میشد به همه چیز گیر میداد و کسی از دستش در امان نبود. یک روز از آن

جلسه می خواهیم چه کار؟
تو یکی از جلسات عارضه سنجی، چالشی جالب داشتیم. پای ماشین آلات سنگین و جرثقيل هایی در میان بود که اگر درست عمل نمیکردند، خسارت های جانی و مالی

سیستم سازی کسب و کار
راننده از ساعت ۱۲ ظهر دم در انبار بود، کیفیت نمونه اولیه را تایید نکرده بود و اجازه تخلیه نمیداد. مدیر کیفیت هفته قبل بابت ورود بار مشکل دار

چرا نیروهای تازه وارد ماندگار نیستند؟
تصور کنید که مثل همه روزها پشت میزتان نشسته اید و سرتان را وسط دستهایتان گرفته اید و از استرس بالای کار و حجم کاری که روی زمین مانده،

چرا باید پروژه ای را به موقع تحویل دهم؟
تصور کنید که پس از فشار فراوان روی خودتان، و سرو کله زدن با کلی افراد، و گشتن در بین منابع مختلف و پیدا کردن راههایی برای کم تر
آرشیو نوشته ها
- چگونه بودجه فروش بنویسیم؟
- هدف گذاری موثر در عمل
- نهادینه سازی قواعد در شرکت
- تلنگرهای مدیریتی از یک کارگر لاجون مظلوم
- چگونه در نیم روز جمع کثیری را بیچاره کنید؟
- چرا انگیزه ای برای کار کردن ندارم؟ از زبان مورچه ناراضی
- چگونه درخواست افزایش حقوق بدهم؟
- چرا باید کار کنم؟
- شش روش کشتن برند بدون درد و خونریزی
- مدیر ۲۴ ساعته
- آیا دیده شدن در کار مهم است؟
دستهها
- نوشتههای من (۱۹)
آخرین دیدگاهها